17 شهریور 1388 / 18 رمضان 1430 / 8 سپتامبر 2009

نخستين تظاهرات ميليوني مردم مسلمان ايران در ميدان شهداي كنوني بر پا شد. در اين روز جمعيت عظيمي از مردم با قلبهايي آكنده از ايمان در مقابل نظاميان رژيم قرار گرفتند و در راه ايمان و اعتقادشان به شهادت رسيدند. تظاهركنندگان در روز 17شهريور حكومت نظامي را ناديده گرفتند و با از جان گذشتگي شعارهاي ضد رژيم پهلوي سردادند. با صدور فرمان حمله گلوله هاي سلاح سربازان بي وقفه به طرف مردم بي دفاع و مظلوم شليك مي شد. پس ازچند ساعت زدوخورد؛ كاميونهاي مملو از مجروحان و كشته شدگان صحنه تظاهرات را ترك كردند. پس از اين تظاهرات عظيم و ميليوني در تهران و يازده شهر ديگر حكومت نظامي برقرار شد. اما مردم با فرياد استقلال، آزادي ، جمهوري اسلامي در خيابانها اجتماع كردند. بدين ترتيب اين روز به نام جمعه خونين يا جمعه سياه در تاريخ انقلاب اسلامي ثبت شد. حضرت امام خميني (ره) روز17شهريور را« يوم الله » ناميدند و ازآن پس قيام بر ضد رژيم روز به روز شدت يافت و عاقبت و عاقبت به سقوط حكومت پهلوي انجاميد.
نخستين كنفرانس فيزيك ايران را گروه تخصصي فيزيك مراكز دانشگاهي تهران در محل مجتمع دانشگاهي علوم اداري و بازرگاني برگزاركرد. دراين نشست حدود سخنراني ايراد شد كه در دو گروه تخصصي و عممومي بود. دراين جلسات مقدمات تشكيل گروههاي كار، متشكل ازاستادان و صاحبنظران براي بررسي مسائل مختلف جامعه فيزيكدانان ايران درزمينه هاي آموزش و پرورش؛ و تأليف و ترجمه فراهم آورد.
ابوالقاسم پاينده نويسنده و مترجم تواناي ايران درگذشت. پاينده روزنامه نگاري را بعد ازمسافرت به تهران آغازكرد و پس ازمدتي به تأليف و ترجمه پرداخت. وي هفته نامه صبا را درسال1321هجري شمسي منتشر كرد و دراين هفته نامه تسلط خود را برزبان و ادبيات فارسي و دانش خود را درزمينه ادبيات فارسي آشكار كرد. ترجمه كلمات قصارحضرت محمد(ص)؛وترجمه متن كامل تاريخ طبري از جمله آثار پاينده بشمار مي رود.
در 14 ارديبهشت 1306 قانوني از مجلس شوراي ملي گذشت كه به موجب آن، دولت، مأمور تأسيس بانكي براي پيشرفت امور بازرگاني و كشاورزي و پيشه و هنر گرديد. سرمايه اين بانك، طبق قانون 150 ميليون ريال پيش بيني شده بود كه پس از مدتي 20 ميليون ريال از طرف دولت به اين امر اختصاص يافت. پس از آن، بانك ملي ايران در 17 شهريور 1307 ش رسماً افتتاح شد. در خرداد 1309، دولت حق نشر اسكناس را از بانك شاهنشاهي متعلق به انگلستان باز خريد نمود. حق انحصار چاپ اسكناس در 23 اسفند 1310 به بانك ملي ايران واگذار گرديد. در نهايت از اول فروردين 1311، اسكناس‏هاي بانك ملي ايران منتشر شد.
با آغاز جنگ جهاني دوم، ايران بي طرفي خود را اعلام كرد و وارد جنگ نشد. اين عمل ايران با واكنش تند دولت‏هاي متفق مواجه گرديد و به سرنگوني رضاخان و تبعيد او انجاميد. پس از روي كار آمدن محمدرضا پهلوي، متفقين، ايران را تحت فشار قرار داده كه عليه آلمان اعلان جنگ دهد. بنابراين، كشور اشغال شده ايران، طبق نظر و خواست متفقين بايد وارد جنگ مي‏شد و به دول متفق ملحق مي‏گشت. از اين رو در بامداد هفدهم شهريور 1322 ش (9 سپتامبر 1943 م) فرمان اعلام حالت مخاصمه بين دولت ايران و دولت آلمان صادر گرديد. با اعلان جنگ ايران عليه آلمان، دولت ايران به اعلاميه ملل متحد ملحق گرديد. براساس اين اعلاميه دولت‏هاي متحد متعهد شدند كه با استفاده از همه وسايل و منابع اقتصادي و نظامي خود، جنگ را تا پيروزي نهايي ادامه دهند. ايران تا پايان جنگ و مدتي پس از آن نيز در اشغال قواي روس و انگليس بود و در طول مدت حضور استعماري آنان در كشور، خسارات و صدمات فراواني به ايران وارد شد.
در اولين ساعات جمعه، 17 شهريور سال 1357، ارتشبد غلامعلي اويسي، فرماندار نظامي تهران، از راديوي تهران و حومه، حكومت نظامي را اعلام كرد. مردم كه از حكومت نظامي اطلاع نداشتند، پيش از ساعت شش صبح براي چهارمين روز متوالي، از خانه‏ها بيرون آمده و سيل‏آسا، روي به خيابان‏ها آوردند. مركز تجمع آنان، ميدان ژاله (شهداي كنوني) بود. همين كه مردم به خيابان‏ها رسيدند، ناگهان با ديدن تانك‏ها و زره‏پوش‏هاي نظامي و مأموران مسلسل به دستِ حكومت نظامي غافلگير شدند. مأموران مسلح، پس از چند بار اخطار، از زمين و هوا، جمعيت را ناجوانمردانه هدف رگبار مسلسل قرار دادند. در اطراف ميدان، جنازه شهيداني بود كه در صحنه نبرد نابرابر، همچنان باقي مانده و خون‏هايي كه هر گوشه‏اي از ميدان را گلگون كرده بود. در آن روز مزدوران رژيم شاه حتي كساني را كه به خانه‏هاي ديگران پناه مي‏بردند تعقيب كرده و به شهادت مي‏رساندند. رژيم پهلوي، تعداد كل شهداي اين روز را 58 نفر و اين تجمع را نقشه خارجي اعلام كرد. هر چند شمار دقيق قربانيان اين حادثه، هيچ گاه مشخص نگرديد ولي آن چه قطعي است، اين رقم از چهار هزار نفر افزون بود. از آن روز، هفدهم شهريور 1357، به جمعه خونين تهران معروف گرديد.
پس از آن كه چندين موشك "كرم ابريشم" به كويت اصابت كرد و دولت كويت در 13 شهريور 1366 ايران را متهم به شليك آنها نمود، مقامات ايران مسؤوليت پرتاب موشك‏ها را تكذيب كردند. در اين ميان دولت بعث عراق كه پيوسته براي ضربه زدن بيشتر به ايران و وادار كردن آن به پذيرش آتش‏بس در انتظار بهانه بود، با تكيه بر برتري هوايي خود در آسمان ايران و به بهانه دفاع از خاك كويت، در 17 شهريور 1366 ش، بيش از دوازده هدف را كه شامل شهرها، تأسيسات نفتي ايران و نفت‏كش‏ها در خليج فارس بود، بمباران كرد و آن را در اعلاميه خود، روز انتقام ناميد. به دنبال اين حمله‏ها، موشكي از طرف ايران به سوي كويت پرتاب شد و به كشتي كويتي كه پرچم آمريكا روي آن نصب بود اصابت كرد و آسيب ديد.
مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره) به منظور جمع آوري، طبقه بندي، حفظ و نگهداري، تنظيم، ترجمه و نشر آثار و انديشه‏هاي حضرت امام خميني، بنيانگذار كبير جمهوري اسلامي ايران و همچنين فراهم آوردن امكانات لازم جهت ارايه خدمات تحقيقاتي و آموزشي پيرامون انقلاب اسلامي و سيره آن قائد عظيم الشأن تأسيس گرديد. در طي سال‏هاي پس از آغاز به كار، اين مؤسسه علاوه بر چاپ و نشر كليه آثار و كتب حضرت امام، به تهيه و توزيع كتب و منابع متعدد در مورد ابعاد شخصيتي امام راحل پرداخته و آنها را در تيراژهاي ميليوني منتشر كرده است. همچنين كليه دست خطها و دست نوشته‏هاي آن امام بزرگوار نيز در آن مؤسسه نگهداري مي‏شوند.
آيت‏اللَّه سيدمصطفي كاشاني فرزند حاج سيدحسين، در كاشان ديده به جهان گشود و در اصفهان و نجف اشرف به مدارج علمي و مرجعيت شيعيان دست يافت. وي از اكابر قرن چهاردهم هجري است كه سال‏ها در تهران عهده دار رياست علميه و داراي مرجعيت عمومي بود. تمامي اوقات آيت‏اللَّه كاشاني در تأييد دين مبين اسلام و دادرسي مسلمين و اِعمال وظايف امر به معروف و نهي ازمنكر و اعلاي كلمه حق و انجام وظايف علمي از قبيل تدريس و تاليف صرف گرديد. او علوم مختلف را ابتدا نزد پدر خود آموخت و پس از وفات وي به اصفهان رفت. سپس به نجف اشرف مهاجرت نمود و در آن‏جا، حوزه‏ي درس او، مرجع استفاده‏ي افاضل گرديد. اين عالم فرزانه علاوه بر علم، در محاسن اخلاق بي‏نظير و داراي قريحه‏ي شعري بود و ديواني در مناقب و مراثي حضرات معصومين دارد. همچنين كتبي از قبيل تفسير مختصر قرآن مجيد، حاشيه‏ي ارشاد علامه، حاشيه‏ي شرايع و قاعده‏ي لاضرر و... از ايشان برجاي مانده است. ايشان در شب نوزدهم ماه مبارك رمضان 1337 ق در كاظمين وفات يافت و در جوار حضرت امام موسي بن جعفر(ع) مدفون شد.
پل مولر مكتشف سويسي بدنيا آمد ، وي فارغ التحصيل رشته شيمي بود و همين رشته تحقيقات وسيعي انجام داد . مولر پس از 350 آزمايش موفق شد ماّده اي راكشف كند كه امروز ، د د ت ناميده ميشود. اين ماده حشره كش ساير قوي است ونخستين بار در جنگلهاي بيرماني از آن استفاده شد .
دومين بمب اتمي بدستور ترومن ريس جمهور وقت امريكابر فراز بندر ناكازاكي منفجر شد . اين اقدام جنايتكارانه استكبار جهاني به منظور شكست فطعي ژاپن در جنگ جهاني دومانجام گرفت . به گزارش خبر گزاريها . تالفات ناشي از اين انفجار د رهمان لحظات اول 80000 تن بود وبا گسترش زمان بر شمار آنها افزوده مي شد. گفتني است كه نخستين بمب اتمي در 6 اوت همين سال برفراز شهر هيروشيما ژاپن منفجر شده بود .
سنگاپور جنوبي ترين كشور شبه جزيره مالايا استقلال يافت .اين سرزمين در سال1819 ميلادي به تصرف كمپاني هند شرقي در آمد . وتا سال 1867 ميلادي مستعمره انگليس بود .از سال 1946 ميلادي در سنگاپور حكومت و مختار بر قرار شد و اين سزمين با عنوان دولت سنگاپور به فدراسيون مالزي پيوست . سر انجام سنگاپور در چنين روزي با خروج از اين فدراسيون به استقلال رسيد .
هرمان هرسه داستانسرا و نويسنده نامدارآلماني بدورد حيات گفت . او در ورتمبرگ آلمان بدنيا آمد و چون والدينش جزو مبلغان مسيحي در هند بودند او زندگي در طبيعت هند و آشنايي با تمدن و فرهنگ چين و هند را تجربه كرد و بعدها نيز اين شيفتگي و علاقه فراوان به فرهنگ وتمدن چين وهند در آثارش بسيار موثر افتاد. هسه در سن 22 سالكي نخستين اثرش را كه دفتر شعري بنام آوازهاي رمانيتك بود منتشر كرد . سپس نخستين رمان خود را نوشت كه پيتر كامنتسيد نام دارد . اما مهمترين آثار هرمان هسه گرگ استپ ها و بازي با مرواريد شيشه اي است .
نخستين ساكنان كانادا، اسكيموها و اقوامي بودند كه ازشرق آسيا و از طريق تنگه برينگ به اين سرزمين وارد شدند. در بين سده‏هاي هفدهم تا نوزدهم ميلادي، انگليسي‏ها و فرانسوي‏ها، سرزمين كانادا را مستعمره خود ساختند و نواحي مختلف آن، چندين بار ميان آنان دست به دست گشت. در نهايت در جريان كنفرانس صلح پاريس در سال 1763م، جنگ‏هاي دنباله‏دار و طولاني ميان انگليس و فرانسه پايان يافت و سرزمين كانادا به طور رسمي تحت حمايت انگليس قرار گرفت. اما كشمكش ميان كانادايى‏هاي فرانسوي‏الاصل و انگليسي‏هاي ساكن كانادا مدت‏ها ادامه داشت. با وجود اعلام استقلال كانادا در سال 1867م، اين كشور از نظر نظامي سياسي، تابع انگليس است و داراي حكومت فرمانداري كل مي‏باشد كه فرماندار آن، نماينده ملكه انگليس در كانادا به شمار مي‏رود. به بياني ديگر، كانادا از كشورهاي وابسته به انگلستان است و ملكه انگليس، رئيس كشور به شمار مي‏آيد. با وجود اين، رياست ملكه انگليس بر كشور كانادا، مانند مقام و موقعيت او در خود انگلستان جنبه تشريفاتي دارد و دولت كانادا كه منتخب پارلمان اين كشور است از قدرت و اختيارات كامل در اداره امور كشور، اعم از سياست داخلي يا خارجي برخوردار است. (ر.ك: 1 ژوئيه)
شهر لنينگراد كه تا قبل از انقلاب كمونيستي، سن پِتِرزبورگ و پتروگراد خوانده مي‏شد، در شمالِ غربي شوروي سابق قرار دارد و از سال 1712م تا زمان فروپاشي نظام تزاري و تشكيل اتحاد جماهير شوروي، پايتخت آن كشور بود. با حمله نيروهاي آلماني به شوروي در جريان جنگ جهاني دوم، در ابتداي امر پيروزي‏هاي بزرگي نصيب نيروهاي آلمان نازي گرديد و با تصرف شهر شلوسْلبِرْگْ در شرق لنينگراد، اين شهر در 8 سپتامبر 1941م به طور كامل به محاصره در آمد. محاصره شهر لنينگراد كه سه ماه پس از حمله به خاك شوروي صورت گرفت، علي‏رغم پيش‏بيني هيتلر و فرماندهانش، به سقوط آن منجر نگرديد و مردم اين شهر تا پايان شكست حلقه محاصره در ژانويه 1942 به مقاومت ادامه دادند. در مدت محاصره نظامي لنينگراد، مردم از كم‏ترين امكانات برخوردار بودند و تنها مقداري آذوقه، از راه ايران به وسيله هواپيما به آن‏ها مي‏رسيد. به همين دليل نزديك به يك ميليون غير نظامي در جريان محاصره اين شهر كشته شدند. سرانجام در پي ضربات ارتش شوروي به نيروهاي آلمان و نيز سرماي شديد هوا در شوروي، ارتش آلمان مجبور به عقب‏نشيني از اطراف لنينگراد شد.
با پايان يافتن جنگ جهاني دوم و تسليم ژاپن به متفقين، اين كشور به اشغال قواي امريكا درآمد. اين وضعيت در سال‏هاي بعد نيز ادامه داشت تا اين كه كنفرانس چهار روزه‏اي در سانفرانسيسكوي امريكا با حضور 49 كشور برگزار گرديد و در جريان اين كنفرانس، پيمان صلح با ژاپن در هشتم سپتامبر 1951م به امضا رسيد. بر اساس اين قرارداد، ژاپن تمام متعلقات و متصرفات ماوراء بحار خود را از دست داد اما در عين حال از پرداخت غرامت معاف شد. هم‏چنين به موجب اين پيمان، ژاپن درسال 1952م، حاكميت دوباره خود را به دست آورد، هرچند برخي از نواحي كشور در اشغال نيروهاي نظامي امريكا باقي ماند. در كنار پيمان سانفرانسيسكو، ژاپن و امريكا در همين روز در مورد يك پيمان امنيتي به توافق رسيدند كه بر اساس آن ايالات متحده اجازه مي‏يافت تا براي مدتِ نامحدودي، سربازانِ خود را در خاك ژاپن مستقر سازد. اين مسئله به ويژه در دو دهه پاياني قرن بيستم اعتراضات گسترده مردم ژاپن را در پي داشته است.
سازمان پيمان آسياي جنوب شرقي موسوم به سيتو، سازماني است كه به موجب پيمان دفاعي جمعي آسياي جنوب شرقي به وجود آمد. اين پيمان در هشتم سپتامبر سال 1954م توسط نمايندگان استراليا، امريكا، فرانسه، انگلستان، زلاند نو، پاكستان، فيليپين و تايلند به امضا رسيد و مقر آن در بانكوك پايتخت تايلند قرار داشت. هرچند پيمان سيتو، همانند پيمان سنتو در خاورميانه، ظاهري دفاعي و نظامي داشت اما در واقع در راستاي جلوگيري از گسترش نفوذ كمونيسم در آسياي جنوب شرقي منعقد گرديد. براساس پيمان سيتو، هشت دولت امضا كننده، موافقت كرده بودند كه در موارد تجاوز خارجي يا خرابكاري داخلي، دست به اقدام جمعي بزنند. اين اعضا هم‏چنين موافقت كردند كه همكاري اقتصادي نيز داشته باشند، هرچند تكيه اصلي بر روي مقررات نظامي و ضد كمونيستي پيمان بود تا جنبه اقتصادي آن. پيمان سيتو در طول عمر خود از كارآيى لازم برخوردار نبود و مشكلات موجود در آن، اعضا را به خروج از پيمان واداشت به طوري كه در سال 1965م، پاكستان به دليل عدم حمايت اعضاي سيتو از اين كشور در مقابل هند، از اين پيمان خارج شد. هم‏چنين پس از سرنگوني رژيم دست نشانده ويتنام جنوبي در سال 1975، اين سازمان عملاً كارآيي خود را از دست داد و در نهايت در 30 ژوئن 1977م منحل گرديد.
مائوتسه تونگ، رهبر پيشين چين و پايه‏گذار چين كمونيست در 26 دسامبر 1893م در ايالت هونان چين به دنيا آمد. وي كه از كودكي، ظلم حاكمان را مي‏ديد، با عادت دادن خود به سختي‏ها، خويشتن را براي مبارزه‏اي همگاني آماده مي‏ساخت. مائو در سال 1921م با الهام از حزب كمونيستي در شوروي، حزب كمونيست چين را با 12 عضو كه خود رياست آن را بر عهده داشت، تشكيل داد. او از سال 1925م تمام وقت خود را صرف نهضت دهقاني نمود و توانست در سراسر چين به شهرت برسد. مائو در سال 1928م هسته‏هاي اوليه ارتش سرخ چين را بنيان نهاد و به مقابله با دولت مركزي پرداخت. از اين پس چندين پيكار بزرگ بين قواي دولتي و ياران مائو روي داد كه در جريان اين درگيري‏ها ضربات سختي بر ارتش سرخ چين وارد آمد. مائو در 16 اكتبر 1934م، براي اجتناب از رويارويى با ارتش مجهز حكومت، راهپيمايى طولاني 12 هزار كيلومتري خود را آغاز كرد. در اين راهپيمايى كه 368 روز به طول انجاميد، از يك‏صد هزار نفري كه به همراه مائو به راه افتادند، فقط بيست هزار نفر زنده ماندند. با اين حال افراد ديگري كه در مسير به آن‏ها مي‏پيوستند، جاي خالي تلف شدگان را پر مي‏كردند. در اين راهپيمايى شگفت‏آور، مائو و همراهان او، از 12 ايالت، 18 رشته كوه و 24 رودخانه عظيم عبور كردند. مائو و يارانش سرانجام در اكتبر 1935م، با استقرار در شهركي با نام ين‏نان دست به كار تدوين قانون اساسي، تجديد سازمان ارتش سرخ و انتشار نشريه شدند. هرچند تا اين زمان، نيروهاي كمونيست طرفدار مائو و سپاهيان حكومت مركزي به رهبري چيان كايْچِك درگيري‏هاي متعددي با هم داشتند، اما پس از حمله ژاپن به چين، نيروهاي دولت و ارتش سرخ به مقابله با ژاپن پرداخته و اين اتحاد به صورت نيم بند به مدت سيزده سال تا سال 1949م ادامه يافت. در اين سال با حمله ارتش سرخ به قواي حكومتي، رژيم پادشاهي در اين كشور سرنگون شد و در اكتبر 1949م جمهوري خلق چين برپا گرديد. از اين پس مائو سريعاً ديكتاتوري كمونيستي خود را در چين برقرار ساخت و با اولويت دادن به كشاورزي و صنعتي، اساس پيشرفت چين را فراهم آورد. مائو در سال 1962 به مبارزه شديدي براي ايجاد آموزش و پرورش سوسياليست دست زد كه به مخالفت توده مردم و اعضاي حزب كمونيست مواجه شد. وي برنامه‏اش را با هدف به تعبير خودش، راندن پويندگان ناپشيمان سيستم سرمايه‏داري، آغاز نمود. برنامه‏اي كه به انقلاب فرهنگي منجر شد. مائو در سال 1965م يك موج فرهنگي با عنوان انقلاب فرهنگي در سراسر چين به راه انداخت و با سركوب مخالفان خود و انجام برخي اصلاحات، قدرت بلامنازع چين را در دست گرفت. در بعد اقتصادي، مائو رهبري گروهي را برعهده داشت كه به ترتيب، ايدئولوژي، مبارزه طبقاتي و كشاورزي اشتراكي رادر اولويت قرار داده بودند. در دوران مائو به رغم فراز و نشيب‏هاي فراواني كه در روند توسعه اقتصادي چين وجود داشت، تداوم انقلاب و مبارزه عقيدتي اولويت بيشتري نسبت به كسب ثروت و رشد اقتصاد داشت. در عرصه بين‏الملل نيز هرچند رابطه امريكا و چين كمونيست در دو دهه آغازين حكومت كمونيست‏ها بر چين تيره بود، اما اين رابطه در اوايل دهه 1970م رو به بهبودي رفت و در طي سال‏هاي بعد، روابط سياسي چين و اكثر كشورهاي جهان از جمله امريكا توسعه يافت. مائو طي بيست و هفت سال حكومت خود، تنها دوبار مسافرت كرد و هر دو بار هم به مسكو رفت. مائو تسه تونگ سرانجام در هشتم سپتامبر 1976م در سن 83 سالگي جان سپرد.